شعر میسرایم از نگاهت
تب میکند قلم برای نگاهت
جهان پر میشود از نگاهت
شعر میسراید از نگاهت
عدل میبارد از صدایت
حرف میسراید از کلامت
پائیز میشود بهار از قدمهایت
نور میبارد از صورتت
کشتی نوح نه اصلا دریا میشکافد از عصایت
ماه گرد میشود از امدنت
یار جمع میشود از پیامت
زمستان گرم میشود از فهوای کلامت
گل میروید از جمالت
یاس خوشبو میشود از قدمهایت
غزل شعر نو میشود از جوشش روزهایت
حسام الدین شفیعیان